آخرین اخبار
کد مطلب: 78992
کرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 898

به گزارش سلام لردگان به نقل از باشگاه خبرنگاران،  حضرت فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنايت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اينک به برخى از آنها اشاره مى‏کنيم:

پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريک از زنانش مراجعه کرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه‏ى دخترش فاطمه عليهاالسلام سرکشيد، تا در آن خانه‏ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليهاالسلام و بچه‏هايش گرسنه بودند و تکه‏نانى در آنجا نيز به دست نيامد.

هنوز چند دقيقه بيش نبود که رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترک کرده بود که مختصر طعامى از سوى يکى از همسايه‏ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏مانم، ولى اين تکه نان و گوشت را به پدرم مى‏خورانم، و لذا يکى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه‏اش دعوت کرد.

فاطمه اهدايى همسايه را که دو تکه نان و مختصر گوشتى بود، در يک ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليهاالسلام خود نيز از اين مائده‏ى آسمانى تعجب مى‏کرد و خيره خيره به آن تماشا مى‏نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از کجا رسيد؟ فاطمه عليهاالسلام جواب داد:

هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلک شبيهه بسيدة نسا بنى‏اسرائيل فانها کانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1) 

آن از برکات و الطاف الهى است، خداوند به هرکسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى‏کند.
رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را که تو را همانند مريم سرور زنان بنى‏اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى‏گرفت و خداوند برايش مائده مى‏فرستاد، که جواب سؤال مى‏گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هرکسى بخواهد روزى بى‏حساب مى‏دهد.

آنگاه رسول خدا على عليه‏السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل‏بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليهاالسلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى که از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)

موائد آسمانى براى فاطمه عليهاالسلام در يکى دوبار محدود نمى‏گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام کرد و پروردگار عالم نيز بى‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه‏هايت دو روز است که گرسنه‏ايم و مختصر طعامى هم که بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر کرديم.

على عليه‏السلام از شنيدن اين سخن فوق‏العاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يک دينار قرض گرفت تا مشکل گرسنگى خانواده‏اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يکى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه‏ها او را در بيرون از خانه آواره کرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏اش بدون چاره....
على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار کرد و ديگران را بر خود و خانواده‏اش مقدم داشت و بدين وسيله يکى از دوستانش را که مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.

على عليه‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد کرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏پذيرى؟ مولاى متقيان سکوت کرد، چرا که زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليهاالسلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه‏السلام عرض کرد: يا رسول‏اللَّه! بفرماييد.

رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ى فاطمه عليهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار کردند، فاطمه عليهاالسلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى‏خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش‏آمد گفت و سفره را باز کرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير کند و چاره نيافته‏ها را چاره‏ساز باشد.

على عليه‏السلام به فاطمه عليهاالسلام خيره‏خيره نگاه مى‏کرد و با زبان بى‏زبانى سؤال مى‏نمود: يا فاطمه! اين طعام از کجا؟

پيش از آنکه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارک من عنداللَّه.

اين غذا پاداش آن دينارى است که به مقداد دادى.

خداوند به شما جريان زکريا و مريم را تکرار کرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)
 
اقرار به رسالت پدر در شکم مادر

  وقتى که کفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود که خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال کفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى کسانى که محمد را تکذيب مى‏کنند! در حالى که او فرستاده‏ى پروردگار من است.

پس فاطمه (س) از شکم مادرش صدا کرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى‏باشد.

پس وقتى که مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)

 جناب ابوذر مى‏گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم که بدون اينکه کسى باشد به خودى خود، مى‏گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت که من نفهميدم.

گفتم: شگفتا! از دستاسى که بدون گرداننده مى‏گردد.

آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين کرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او کمک کرد و کفايتش نمود. مگر نمى‏دانى که خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)

حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)

  روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى که آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى‏کرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى‏جوشيد و بالا مى‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى‏زد.

عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت‏آورى ديدم، و آن اينکه دست به درون ديگى که بر روى آتش مى‏جوشيد برده، آن را به هم مى‏زد.

گفت: دخترکم! اين را پنهان کن که کار مهمى است.

اين خبر که به گوش پيامبر اکرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:

همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏کنند. سوگند به آن کسى که مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام کرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند که آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى کرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏کنند، زمين گنجينه‏هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل مى‏کند.

واى، واى، واى به حال کسى که در فضيلت و برترى فاطمه شک و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر کسى که شوهر او، على بن ابى‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى‏کند و شفاعت مى‏نمايد و شفاعتش على‏رغم ميل کسانى که با او مخالفت مى‏کنند، پذيرفته مى‏شود.(7) 

انتهاي پيام/

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس